نفس کاظمی چوکامی هستم یکسال دارم و الانم از خونه مون فرار شدم! نه،!. ببشخید فرار کردم
همونطور که در تصویر میبینید ، من به کوهی از شکلات برخوردم چی؟. نه. مشکلات با شکلات فرق داره؟
خلاااصه من دیگه خسته شدم به دره ای از ناباوری ها سقوط کردم من من دیگه من دیگه نمیتونم ب این وضع ادامه بدم بخاطر همین یواشکی تجهیزات فرار از خانه رو یکی یکی. برداشتم ، و درحالیکه مادرم داشت با خودش توی آیینه دعوا میگرفت و پدرم هم داشت توی آشپزخونه اینو دیگه نمیشه گفت . ولش کنید . الکی مثلا خیال کنید بابایی داشت بغل پیک نیک پیاز سرخ میکرد . اخه. بقول یه عزیزی. ، جزء. ماست نباید خورد. و هر. ماست. نشاید گفت ه هههی. روزگااااار. توف. به. شرفت . داشتم میبستم براتون ، نه نه ، ببخشید ، داشتم میگفتم براتون. خلاصه. وسایل اولیه رو یکی یکی برداشتم و سوار کالسکه شدم ، و چون درب خونه مون همیشه. چهار لنگ بازه ، از درب اومدم. بیرون. ، ولی ولی. چشمتون روز بد نبینه . چون. تمام مسیر کوچه مون. تا چند کیلوگرم سراشیبی هست. ها؟ چی شده؟. اها. باشه . تصحیح میکنم ،چند کیلومتر سراشیبی هست ، کالسکه. ی الاغ و بی ترمز من شروع به حرکت کرد
هرچی. گشتم تا ببینم. این فرمون چرا نداره ؟. باز فایده نداشت، ترمز دستی. هم. ک. نمیدونم چرانداره ا خلاصه. الان. چند ساعتی میشه که توی ناکجا آباد. کنار. یه مزرعه. هستم و کالسکه هم که اصلا ت نمیخوره و هرچی بهش میگم. یالا. الاغ. برگرد. خونه. اما. گوش نمیده ، راستی. شما. آتیش خدمتتون هست؟
قربون دستتون. ، قربون ادب تون. ، تکی به مولا . بپر برو از یکی اتیش بگیر ، تا. از اینا. بکشیم. ایناهاش مگه کوری؟. توی عکس رو. ببین. هم سیگار دارم ، هم چسب برق. دارم. هم. برق لب. دارم . هم کوفت ، هم زهرماررر راستی یادم افتاد. ، این. مامانه زهرا کیه؟ اخه همش تا گربیه میزنم ، مادرم بهم میگه. زهرا. مار در حالی که من خودم. میشم. دختره. زهرا. . ولش کن. اصلا. ، موضوع ناموسی میشه. یهو. منم ک خط خطی. . از. فضای سبز. بهره میبرم اینجا. ، خیلی هم عالی. ه ه ییی. فقط. من موندم. که. اینجا. فقط مترسک توی مزرعه و من و یه کلاغ. موجوده. ، پس. حالا. پوشک منو کی. عوض میکنه؟.
اخه. همه میگن. که. خدا وکیلی.
درباره این سایت